همه با کسانی آشنایی داریم که به نحوی با وسواس خاصی درگیر هستند، وسواس فکری عملی یکی از انواع وسواس هایی است که باید با آن آشنا باشید و راهکارهای بهبود شرایط را بدانید.

به گزارش آقای انشا و به نقل از سپیده دانایی؛ *صبح‌ها وقتی لباس می‌پوشیدم، واقعاً می‌ترسیدم از اینکه نکند به میکروب آلوده باشد، به همین دلیل نیم‌ساعت آن‌ها را تکان می‌دادم.

 

هر روز حدود شش ساعت برای شستن دست‌هایم وقت صرف می‌کردم؛ اما موضوع به اینجا ختم نمی‌شد. شستن دست‌ها کافی نبود. پس از آن شروع به مالیدن الکل به دست‌هایم می‌کردم.

 

در هوای سرد زمستان این کار موجب خون‌ریزی دست‌هایم می‌شد. رفتن به حمام برای من به سخت‌ترین عذاب ممکن، تبدیل شده بود، زیرا پس از ساعت‌ها استحمام، ذهنم از اینکه پاک شده‌ام اطمینان حاصل نمی‌کرد و فقط با تماس یک قطره از آب کف حمام به بدنم، دوباره احساس نجاست در من شکل می‌گرفت.

 

به همین خاطر این اواخر هر پانزده روز یکبار به حمام می‌رفتم. از رفتن به دستشویی‌های عمومی نظیر پارک‌ها اجتناب می‌کردم.

 

وقتی فردی با لباس مشکی به من نزدیک می‌شد این فکر که او احتمالاً به مرده دست زده است مایهٔ عذاب خاطرم می‌شد و این افکار مرا آزرده می‌ساخت.

 

در آن هنگام، برای مقابله با افکارم شروع به فرستادن صلوات یا شمارش اعداد در ذهنم می‌کردم. هنگامی که خودروی خود را در محلی پارک می‌کردم چندین بار درب آن را چک می‌کردم، با اینکه چشمانم بسته بودن درب خودرو را می‌دید و دستانم آن را لمس می‌کرد، در ذهنم چیزی ثبت نمی‌شد!

 

پس از بارها چک کردن، بالاخره چند قدم از خودرو دور می‌شدم، اما این تردیدها مانند آهن‌ربایی مجدداً مرا به سمت خودرو باز می‌گرداند و در یک چرخهٔ تکراری وارسی کردن قرار می‌داد.

 

این اعمال تکراری و خسته‌کننده ساعت‌ها از وقت روزانهٔ مرا اشغال می‌کرد و باعث می‌شد دیرتر از موعد به سر کارم برسم. این اواخر کمتر در اجتماع حاضر می‌شدم، حتی تصمیم گرفته بودم به سر کارم هم نروم زیرا تحمل نگاه‌های سنگین همکارانم و سرزنش‌های رئیسم به خاطر تأخیرهای روزانه‌ام برایم غیر قابل تحمل شده بود.

 

بسیاری از مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی به علت ترس از انگ اختلال روانی، مشکلات‌شان را ده‌ها سال از خانواده مخفی می‌کنند یا در برابر اعتراض‌های دیگران مشکل خود را نمی‌پذیرند و همین موضوع باعث شدیدتر شدن مشکلشان می‌شود.

 

درحالیکه این افراد به نوعی اختلال اضطرابی دچارند که زندگیشان را تحتالشعاع قرار داده است. این مشکل روان‌شناختی که زمانی، فقط در متون تخصصی شناخته شده بود، اکنون بخشی از فرهنگ عامه شده است.

 

این مشکل گاهی آنقدر شدید می‌شود که باعث مشکلات زیادی از نظر اقتصادی، جسمی و ارتباطات اجتماعی می‌شود. مثلاً افرادی که دارای نوعی وسواس به نام وسواس شستشو هستند.

 

بسیاری از ما در یکی از اقوام، اطرافیان یا دوستانمان نمونه‌ای از آن را سراغ داریم، بر اثر شستشوهای بسیار، دچار مشکلات جسمی زیادی مانند کمردرد و اگزمای شدید پوست می‌شوند، چندین برابر بقیه هزینهٔ آب پرداخت می‌کنند و به خاطر وسواسی که دارند ارتباط خود را با بسیاری از دوستان و اقوام خود که حساسیت آن‌ها را در نظر نمی‌گیرند، قطع می‌کنند و حتی ممکن است سال‌ها باشد که مسافرت نرفته‌اند چون هیچ جایی را تمیز نمی‌دانند.

 

 

در این نوشته سعی داریم کمی در مورد علائم و نشانه‌ها و روش‌های درمان این مشکل شایع روان‌شناختی صحبت کنیم. البته تمرکز ما در این مطلب بیشتر بر روی وسواس فکری‌عملی است.

 

علائمی متنوع از وسواس فکری عملی

وسواس انواع مختلفی دارد و به صورت کلی به دو نوع وسواس فکری و وسواس فکری‌عملی تقسیم می‌شود. اگرچه تکرار اجباری رفتار یا هجوم ناخودآگاه افکار تکرارشونده علامت اصلی وسواس است، بعضی علائم دیگر که ممکن است با وسواس همراه باشد عبارتند از:

 

  • عجول بودن
  • کمال گرایی
  • تردید
  • مشکل در تصمیم گیری
  • حساس بودن بیش از حد به وقت و زمان
  • اطمینان‌طلبی (پرسیدن نظر تعداد زیادی از اطرافیان در مورد یک تصمیم هر چند کوچک، مثلاً رنگ یک لباس)
  • سرزنش بیش از حد خود و دیگران
  • احساس گناه بیش از حد

شیوع اختلال

پژوهش‌ها نشان می‌دهد، میزان شیوع اختلال وسواس فکری‌عملی در بسیاری از فرهنگ‌های گوناگون دنیا شبیه یکدیگر است. آمارها نشان می‌دهد از هر صد نفر، دو یا سه نفر در طول زندگی خود، این علائم را دارند.

 

اگرچه اختلال وسواس فکری‌عملی معمولاً در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می‌شود، ممکن است در دوران کودکی نیز آغاز شود و البته احتمال بروز آن در زن و مرد یکسان است.

 

آیا من بیمارم؟

ممکن است شما کف منزل‌تان را آنقدر تمیز نگه دارید که برق بزند یا اینکه بخواهید خرت‌وپرت‌هایتان را مرتب قرار دهید. این مسئله به طور لزوم به این معنا نیست که شما اختلال وسواس دارید.

 

در اختلال وسواس فکری‌عملی، کیفیت زندگی شما به‌گونه‌ای آزاردهنده افت می‌کند و افکار سمج، اعمال و تشریفات وسواسی بیشتر وقت شما را پر می‌کند؛ طوری که در سایر حیطه‌های زندگی اعم از شغل، تحصیل و غیره دچار افت عملکرد می‌شوید و این مسئله باعث آزار اطرافیانتان می‌شود.

 

بسیاری از بزرگسالان، از وسواس‌های خود و اینکه بیشتر آن‌ها بی‌معنا هستند، آگاه‌اند، اما قادر به کنترل آن‌ها نیستند و خود را در چنگ آن‌ها اسیر می‌بینند. البته کودکان مبتلا ممکن است متوجه نشوند مشکل دارند. کودکان ممکن است حضور در مدرسه را سخت بدانند و بزرگسالان کار کردن برایشان دشوار باشد.

 

چنانچه وسواس‌ها زندگی شما را تحت تأثیر قرار داده است، با یک روان‌شناس در ارتباط باشید. افراد وسواسی به طور عموم، از وضعیتشان خجل یا کلافه هستند، اما اگرچه وسواس جز مشکلاتی است که به درمان مقاوم است، می‌توان آن را تا حد قابل قبولی درمان کرد.

 

درمان وسواس فکری عملی

اولین قدم در بهبود وسواس این است که فرد بپذیرد این مشکل را دارد و وسواس علت بسیاری از مشکلات دیگر اوست. در مواردی که درمان وسواس خیلی زود آغاز شود و مشکل چندان شدید نباشد، معمولاً با استفاده از روان‌درمانی به تنهایی می‌توان آن را بهبود بخشید.

 

اما در مواردی که مشکل مزمن شده است یا علائم شدید است، معمولاً ترکیبی از روان‌درمانی و دارودرمانی اثربخشی بیشتری دارد. در بعضی موارد شدیدتر یا زمانی که مشکل شدید است و فرد قادر به مصرف دارو نیست، گاهی استفاده از شوک‌درمانی نیز مطرح می‌شود.

 

در سال‌های اخیر روشی به نام جراحی عصبی را برای موارد شدید و علاج‌ناپذیر این اختلال بررسی کرده‌اند. قبل از اینکه فرد به این جراحی حتی فکر کند، باید حداقل به مدت پنج سال دچار این اختلال باشد و به سایر روش‌های درمانی که اشاره شد جواب نداده باشد.

 

در روان‌درمانی وسواس، فرد با کمک یک متخصص از دلایل بروز مشکلش آگاه می‌شود و مهارت‌های لازم برای مقابله با استرس‌های زندگی‌اش را که سبب تشدید علائم می‌شود، تمرین می‌کند.

 

در مدلی از روان‌درمانی که درمان‌شناختی‌رفتاری نامیده می‌شود، و براساس تحقیقات از روش‌های مؤثر در درمان وسواس است، فرد با افکار و باور‌های ناکارآمد خود که در افکار و رفتار وسواسی او دخیل‌اند، آشنا می‌شود و پس از آن از تکنیک‌های رفتاری مختلف برای کاهش رفتار‌های وسواسی استفاده می‌شود.

 

نقش مهم اطرافیان

براساس تجارب بالینی و تحقیقات، اطرافیان نزدیک و به ویژه خانوادهٔ یک فرد دچار وسواس، هم از آن تأثیر می‌گیرند و هم می‌توانند در تشدید یا بهبود علائم وسواس یک فرد تأثیرگذار باشند.

 

احتمال افسردگی و وسواس در فرزندان و همسر افراد وسواسی زیاد است. در بسیاری موارد اطرافیان از اینکه باید مدام مراقب رفتار خود باشند، تا مورد انتقاد فرد دچار وسواس قرار نگیرند، خسته و عصبی می‌شوند.

 

ازاین‌رو یکی از بخش‌های درمان این است که پس از آگاهی‌دادن به فرد در مورد مشکلش و اینکه اطرافیان با رعایت بیش از حد باعث تشدید مشکل او می‌شوند، از اطرافیان می‌خواهیم از اطاعت‌های بیش از حد از انتظارات غیرمعمول او اجتناب کنند تا هم خودشان در معرض آسیب قرار نگیرند و هم به درمان فرد دچار وسواس کمک کنند.

 

مثل مادری که از افراد خانواده انتظار دارد هر روز به محض ورود به خانه و قبل از دست‌زدن به چیزی، با آیین خاصی که او تعیین می‌کند مثلاً رد شدن از روی روزنامه‌هایی که او از درب ورودی تا درب حمام چیده است، حمام کنند و همهٔ لباس‌های خود را بشویند. در درمان پس از آگاهی‌سازی با اطلاع خود فرد، به‌تدریج پیروی از این دستورات توسط اعضای خانواده متوقف می‌شود.

 

پاره‌ای نکات دیگر هم هستند که خود فرد و اطرافیان می‌توانند در نظر گیرند:

 

  • وسواس یک رفتار تکرارشوندهٔ غیرارادی است. بنابراین فرد در مورد آن نباید احساس گناه کند و نیازی به جبران آن ندارد. احساس گناه، وسواس را تشدید می‌کند.
  • وسواس بیماری است که خودش، خودش را تقویت می‌کند. بنابراین هر چقدر به فرمان‌های وسواسی ذهنتان بیشتر توجه کنید، قوی‌تر می‌شوند. وقتی ذهن شما می‌گوید بیست بار بشور و شما ناخودآگاه این کار را می‌کنید، احتمالاً باید دفعهٔ بعد به سی بار هم تن دهید تا شاید از اضطراب خلاصی پیدا کنید.
  • افراد رفتارهای وسواسی را انجام می‌دهند تا از اضطراب، احساس گناه، نگرانی و سایر احساسات ناخوشایند رهایی پیدا کنند، اما متأسفانه این رهایی خیلی موقتی است و گاهی فقط چند دقیقه دوام دارد. مثل خوردن مسکن برای یک درد. درحالیکه علت درد را هنوز نمی‌دانیم چیست.
  • فرد مبتلا به اختلال را به انجام تکالیف درمانی تشویق کنید.
  • اضطراب و نگرانی دائمی یکی از مشکلات عمدهٔ افراد وسواسی است. در محیطی همدلانه و عاری از سرزنش و تمسخر، به او اجازه دهیم دربارهٔ اضطراب و نگرانی‌اش با ما صحبت کند.
  • از رفتارهای او تعجب نکنیم، چون همان‌گونه که قبلاً ذکر شد رفتارهای او اجبارگونه و فاقد اختیار است و خودش را نیز آزرده ساخته است. با هر بار تعجب و عکس‌العمل نادرست، او را یک قدم از درمان دور می‌کنیم.
  • مسخره کردن یا مطرح کردن مشکلات رفتاری فرد وسواس در جمع، او را سرخورده و عصبی می‌کند و نتیجهٔ آن چیزی جز تکرار همان رفتارها نیست.
  • حتی پیشرفت‌های کوچک را هم تشویق کنید.
  • از اطمینان‌بخشی در مورد وسواس‌ها پرهیز کنید.
  • با کمک نکردن، کمکش کنید! (به آداب وسواسی وی دامن نزنید)

در پایان لازم به یادآوری است که وسواس از جمله مشکلات روان‌شناختی مهم محسوب می‌شود و نیازمند درمان‌های بالینی و دارویی است.