موفقیت کلمه ای است که غالبا دارای تعاریف گوناگونی می باشد. در بعضی موارد، این کلمه پر معنا، معنای واقعی خود را از دست داده است چرا که همه ما آن را می خواهیم و تعریف موفقیت برای هر یک از ما متفاوت است.
بعضی از ما می خواهیم خانواده بزرگی داشته باشیم. برخی از ما یک کسب و کار موفق می خواهیم. برخی از ما پول زیاد می خواهیم تا بتوانیم چیزهای لوکس بخریم و تمام این ها سبب می شوند موفقیت برای هر یک از ما ریشه در چیزی متفاوت داشته باشد.
به گزارش آقای انشا به نقل از addicted2success؛ شما ممکن است تصور کنید کنار گذاشتن کارهایی که دوستان بازنده تان انجام می دهند دشوار است. متاسفانه، چه بپذیرید یا نه، کسب موفقیت بسیار سخت است و محقق نخواهد شد مگر اینکه شما آن را جدی بگیرید و در راه رسیدن بدان تلاش کنید و هرگز برای رسیدن به جایگاهی که می خواهید، از پا ننشینید بنابراین اگر واقعا می خواهید به موفقیت دست یابید هم اکنون وقت آن است که به پیاده سازی الزامات مورد نیاز برای دریافت آنچه که می خواهید بپردازید.
1-من می خواهم بدون این که توقع جبران کارم را داشته باشم به دیگران کمک کنم
درک ارزش متقابل، پایه و اساس تمام کسب و کارها و زندگی شما را شکل می دهد. زمانی که شما به هر فردی که با او ملاقات می کنید به صورت یک معامله می نگرید و همیشه توقع دارید تا دیگران، کمکتان را جبران کنند، درست همان زمانی است که تصور می کنید در تلاشید تا به اهداف و رویاهایتان نزدیک شوید.
رسیدن به مقامی بالاتر از دیگران، میزان موفقیت شما را در زندگی نشان نخواهد داد. توقع از دیگران عمل ناپسندی است و همه ما به خوبی بدین امر واقف هستیم.
دوستان بازنده شما همیشه محاسبه می کنند که هر شرایطی می تواند برایشان چه سودی داشته باشد. شما باید طرز فکرتان را تغییر دهید و بر آنچه که می توانید برای دیگران انجام دهید تمرکز نمایید.
2-بر روی ذهنیت و تصوراتتان سرمایه گذاری کنید
این مغز شماست که کنترل همه کارهایی را که انجام می دهید بر عهده دارد و همین مغز به عنوان مانعی برای رسیدن به اهدافتان با شما مبارزه می کند مگر اینکه آن را به گونه ای برنامه ریزی کنید تا به شیوه ای موثر وارد عمل شود.
این که به مغزتان یاد بدهید چگونه فکر کند، به وقت و گاهی اوقات صرف پول نیاز دارد.
ذهن شما به گونه ای ساخته شده که مدام منفی نگر باشد مگر اینکه بر روی بعضی از استراتژی ها سرمایه گذاری کنید و به مغزتان یاد دهید که مثبت نگر باشد. یک فصل آموزشی کافی نیست؛ شما نیاز به استراتژی های طولانی مدت و اثبات شده ای دارید تا به مغز خود بیاموزید که فقط بر موفقیت تمرکز نماید.
3-به یک رسانه اجتماعی مرتبط باشید
بسیاری از شما هرگز به چنین مطالبی توجه نمی کنید اما در حال حاضر و در جهان تکنولوژیک کنونی، در هر یک از پلت فرم های رسانه های اجتماعی، بخشی تحت عنوان بخش همفکری وجود دارد. این بخش ها، از گروه هایی تشکیل شده اند که ایده ها و محتوای رسانه های اجتماعی را با یکدیگر به اشتراک می گذارند.
هر بار که کسی در این گروه ها ایده ای را مطرح می کند، بقیه اعضا از او پشتیبانی می کنند و نظراتشان را در مورد موضوع مطروحه به اشتراک می گذارند.
این روش یک نسخه جدید از تفکر گروهی است و بسیار بهتر از تفکر انفرادی یک رهبر دیکتاتور می باشد. افرادی را پیدا کنید که با اشتیاق به شما کمک کنند. با آن ها ارتباط برقرار کنید و از ایشان بخواهید تا در کارها به شما کمک کنند، دستورالعمل هایی را که در مورد چگونگی فعالیت های شما به ذهنشان می رسد را با شما در میان بگذارند و از ارزشی که به دست می آید منتفع شوند.
از واتس اپ، مسنجر، وی چت، تلگرام و یا هر برنامه دیگری که دارای قابلیت چت گروهی است و بدان علاقه مند هستید برای گرد آوری افرادی که در حوزه حرفه شما فعالیت دارند استفاده نمایید.
4-خود را برای ناامیدی و ترس آماده کنید
هر چیزی که ارزش انجام دادن داشته باشد با سختی و مشقت همراه است.
اگر همه چیز را بر اساس راحتی خودتان و با افرادی که می شناسید انجام دهید، هرگز به پیشرفت های جدید دست نخواهید یافت؛ چرا که نه دامنه دانشیتان تغییر خواهد کرد و نه با افراد جدید آشنا خواهید شد.
موفقیت تا حدودی ریشه در ناشناخته ها دارد. یعنی برای موفقیت، بهتر است به کشف چیزهای جدیدی در مورد خود بپردازید و در نهایت خواهید دید که به اهداف باور نکردنی دست خواهید یافت. بنابراین باید بدانید که به موفقیتی دست نخواهید یافت مگر اینکه سختی بکشید.
انجام کارهای ساده و روتین هرگز به موفقیت شما کمکی نخواهند کرد و فقط می توانید از آنها به عنوان پله ای برای تلاش بیشتر و سخت کوشی استفاده نمایید.
از طرف دیگر، گاهی اوقات ترس از انجام کاری سبب می شود تا از انجام آن اجتناب کنید. هنگامی که شما از سخنرانی در ملاء عام هراس دارید، به خودتان دروغ می گویید که خب این بدین علت است که “من یک انسان درون گرا هستم” یا “من نمی توانم در سخنرانی هایم طبیعی رفتار کنم” اما واقعیت این است که شما می ترسید.
این ها بهانه هایی هستند که افراد به عنوان پادزهری برای عدم ایجاد ترس و دلهره در درونشان بدان چنگ می زنند.
همه ما طوری تربیت شده ایم که از ترس هایمان دوری کنیم نه اینکه با آن ها مواجه شویم. مقابله با ترس بسیار ناگوار و ناراحت کننده است، اما زمانی که این کار را انجام دهید، شجاعت، قدرت، انعطاف پذیری و استقامت بیشتری را در درون خود خواهید یافت و این از ویژگی های افراد موفق است.
5-آنچه را که می خواهید درک کنید
شاید خیلی احمقانه به نظر برسد اما اکثر مردم حقیقتا نمی دانند که چه می خواهند. این افراد هرگز وقت خود را صرف این امر نمی کنند که دریابند چه چیزی آتش درونشان را مشتعل خواهد کرد و آن ها را برای رسیدن به هدف به تکاپو وا خواهد داشت.
در حقیقت، دانستن این که از زندگی چه می خواهید و هدفتان چیست واقعا دشوار است. شما مجبورید وقت بگزارید، بارها وارد مسیرهای اشتباه شوید، شکست بخورید و هزاران مشکل دیگر را تحمل کنید تا راه حقیقی را بیابید.
مهم نیست که چند ساله هستید، اگر نمی دانید هم اکنون از زندگی چه می خواهید، نباید عصبانی شوید. کافی است گام بردارید و بسیاری از چیزها را امتحان کنید، سفر کنید، یک وبلاگ درست کنید، شروع به نگارش یک کتاب کنید، وارد هنر شده و کاردستی بسازید یا نقاشی کنید، رقص کُردی بیاموزید و … اینها تنها قسمتی از هزاران کاری است که می توانید برای یافتن هدف زندگیتان انجام دهید.
خیلی راحت است، فقط کافی است مدام چیزهای جدید را امتحان کنید تا زمانی که چیزی را بیابید که لبخند را به صورتتان هدیه کند و در درون خود احساس آرامش کنید.
6-شما باید برخی چیزها را قربانی کنید.
در راستای رسیدن به اهدافتان شما باید خیلی چیزها را قربانی کنید. این چیزها می تواند مانند بیرون نرفتن در روز تعطیل و خداحافظی با فست فود مورد علاقه تان که می تواند وقت زیادی را از شما بگیرد باشد.
این امر می تواند شامل اجتناب از یک دور همی دوستانه و صرف نوشیدنی با دوستانتان باشد. حتی ممکن است گذراندن وقت با دوستان نزدیکتان را نیز کنار بگذارید تا برای مدتی فقط و فقط بر کارتان تمرکز نمایید.
فکر کردن را فراموش نکنید هر چه می توانید، بیشتر و بیشتر، بر روی اهدافتان تفکر کنید و با خود بگویید من می خواهم قربانی کنم تا موفق شوم.
ساعات روز برای داشتن همه چیز با هم کافی نیستند. موفقیت بدون فداکاری امکان پذیر نیست.
7-تا می توانید تجربه کسب کنید
هیچ کسی وجود ندارد که به سادگی به چیزهای بزرگ و یا هر چیزی که برای شما اهمیت دارد دست یافته باشد. من در مورد اشخاص واقعی صحبت می کنم که هر روز با هدف رسیدن به موفقیت بیدار شده و نفس می کشند.
این افراد صبح از خواب بیدار می شود و اولین کاری که انجام می دهید، گام برداشتن در راستای موفقیت است. تنها چیزی که این افراد می توانند ببینند رویای خودشان است و می دانند که چگونه می توانند از همه چیز برای رسیدن به اهدافشان اجتناب کنند.
این سلاحی از تجربه است که کسب آن در زندگی دشوار می باشد. شما به هدفی ارزشمند نیاز دارید تا بتوانید برای رسیدن به آن، تقلا کنید.
اگر خودتان نمی توانید وارد چنین مسیری شوید باید هزینه کنید و مربی ای را استخدام نمایید تا به شما برای گام برداشتن در این مسیر کمک کند.
8-یک رویداد تغییر دهنده زندگی
این رویداد بر رشد و پیشرفت شخصی تان متمرکز خواهد بود. این رویداد می تواند شامل مجموعه ای از روزهای طولانی و شاید خسته کننده باشد که شما در آن غوطه ور خواهید شد و از تلفن و حتی خانواده خود دور خواهید ماند.
در این راستا لحظاتی وجود خواهند داشت که مملو از دلتنگی، شکست و جلساتی هستند که به هیچ کجا نمی رسند اما دلسرد نشوید. از موسیقی برای تغییر حال و هوای خود استفاده کنید، چراغ ها را روشن کنید و محیط را پر نور نمایید تا حس بهتری داشته باشید و از دیگران برای کسب روحیه در مسیر موفقیت کمک بگیرید.
شما می بایست از زمان و مکان برای رشد و شکوفایی و تبدیل شدن به یک گل زیبا از درون غنچه تان استفاده کنید. غوطه ور شدن در این حالات تنها راه برای سرعت بخشیدن به روند موفقیت است.
9-منابع غیر پولی
منابع غیر مالی فراوانی وجود دارد که شما برای موفقیت بدان ها نیاز دارید. این منابع همان استعدادها و توانایی هایتان هستند.
به زمان خود اهمیت دهید و رویدادهای بی معنی را از حافظه خود بزدایید و بیشتر از آنکه به فکر امور بی اهمیت باشید به موفقیت تان بیاندیشید.
مهارت ها همان توانایی های چندگانه ای هستند که شما می توانید در درون خود پرورش دهید. بنابراین برای افزایش مهارت هایتان مدام تمرین کنید. چرا که همین مهارت ها به موفق شدنتان کمک خواهند کرد و لذا تمرکز بر روی این توانایی های چندگانه کلیدی برای نیل به موفقیت لازم خواهد بود.
10-به دیگران محبت کنید و آنها را دوست داشته باشید.
در انتهای این مقاله من قصد دارم به مهمترین اصل برای کامیابی اشاره نمایم و همانا آن انسانیت و انسان بودن، عشق و علاقه به همنوع و دوست داشتن سایر انسان هاست. بنابراین باید انسان ها را فراتر از نژاد، جنسیت، قومیت، مذهب، احزاب سیاسی، ترجیحات جنسی یا هر نوع الگوریتمی که امروزه سبب تقسیم بندی و ایجاد افتراق در بین گونه بشر شده است دوست بداریم.